ابومنصور محمد بن احمد دقیقی، از شاعران نامی دوره سامانی است. دقیقی که بگفته بعضی اهل طوس است، در عصر منصور بن نوح و پسرش نوح بن منصور سامانی میزیست و با امراء چغانیان نیز که دست نشانده سامانیان بودند ارتباط داشت.
دقیقی از جمله شاعرانی است که قبل از فردوسی در صدد نظم شاهنامه برآمد، اما از شاهنامه او جز هزار بیت که در وقایع عهد گشتاسب و ظهور زرتشت و بهمان وزن شاهنامه است چیزی باقی نمانده؛ و آنرا نیز فردوسی بمناسبت خوابی که دیده است بخواهش دقیقی در شاهنامه خویش نقل کرده است. ابیات دقیقی، روانی و استحکام اشعار فردوسی را ندارد و با شاهنامه استاد طوس چندان در خور مقایسه نیست.
چنانکه از گفته فردوسی بر می آید، دقیقی فرصت بپایان رسانیدن شاهنامه را نیافته است و در جوانی بدست بنده ای کشته شده است. بجز این هزار بیت شاهنامه، دقیقی اشعار دیگری هم از نوع قصیده و غزل داشته که جز مقدار کمی از آن باقی نمانده است.
از دو بیت زیر که جزء یکی از غزلهای اوست چنین بر می آید که وی آئین زردشتی داشته است:
دقیقی چاره خصلت بر گزیده ست
بگیتی از همه خوبی و زشتی
لب یاقوت رنگ و ناله چنگ
می چون زنگ و کیش زردهشتی
و در طی داستان گشتاسب و ظهور زرتشت هم که نظم کرده است، علاقه او بدین زرتشتی آشکار است. قطعات و غزلیات مختصری که از او باقی مانده است، محکم و متین است و پیداست که با وجود جوانی شاعری استاد بوده است.
دقیقی در سال 367 هجری قمری در جوانی بدست غلامی بقتل رسید.